افغانستان در کشاکش تغییر

پس از تصرف کابل توسط طالبان و سقوط دولت اشرف غنی، جنجال و هیاهوی فراوانی پیرامون این گروه شبه نظامی در بین دولت‌های مختلف مانند جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. برخی از جریان ها معتقدند طالبان هیچ تفاوتی با گذشته خود نکرده و همان گروه افراطی بیست سال پیش است و برخی دیگر بر این باورند که طالبان 2021 نسبت به طالبان 2001 تغییر پیدا کرده است.

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست

پاسخ شبهه پس از تصرف کابل توسط طالبان و سقوط دولت اشرف غنی، جنجال و هیاهوی فراوانی پیرامون این گروه شبه نظامی در بین دولت‌های مختلف مانند جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. برخی از جریان ها معتقدند طالبان هیچ تفاوتی با گذشته خود نکرده و همان گروه افراطی بیست سال پیش است و برخی دیگر بر این باورند که طالبان 2021 نسبت به طالبان 2001 تغییر پیدا کرده است.

اصل بحث و اختلاف نظر در نحوه تصمیم گیری جمهوری اسلامی در قبال این گروه ناشی از همین دو نگاه ارزیابی می شود نگاهی که ریشه در گذشته ی هویتی طالبان داشته و مبتنی بر رفتارهای گذشته ی این جریان تحلیل شده است اما موضع جمهوری اسلامی نسبت به تحولات افغانستان چیست؟

افغانستان عرصه ی رقابت های بین المللی

ورود سپاه چهلم ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و اشغال نظامی آن کشور در 27دسامبر 1979م، عملا افغانستان را به صحنه رقابتهای منطقه ای و بین المللی کشاند. مداخلات مستقیم و غیرمستقیم ایالات متحده آمریکا در افغانستان و حمایتهایی مادی و معنوی آن کشور از نهضت مقاومت افغانستان (مجاهدان) و نیز دخالت گسترده کشورهایی اسلامی و غیر اسلامی منطقه طی سالهای 1979تا 1985، فصل جدیدی را در عرصه مطالعات روابط بین الملل گشود که از آن به "جنگ سرد جدید " یاد می شود. با خروج ارتش سرخ در 15 فوریه 1989 از افغانستان و سقوط آخرین دولت کمونیستی به ریاست دکتر غیب الله، اولین دولت نهضت مقاومت تحت عنوان "دولت مجاهدین " به رهبری صبغه الله مجددی (رهبر جبهه نجات ملی افغانستان در کابل اداره امور کشور را به دست گرفت. متأسفانه پس از سقوط دولت کمونیستی وانتقال قدرت به مجاهدین، زیاده طلبیهای احزاب جهادی - سیاسی، دور شدن از اسلام و اصل مقدس جهاد، قوم گرایی و نژادپرستی افراطی، عدم بلوغ سیاسی سران جهادی، نبود برنامه و تربیت نیروی متعهد و متخصص، بی توجهی به مسایل فرهنگی و مضاف بر نقشه های شوم کشورهای امپریالیستی به ویژه آمریکا، زمینه تشدید و تقویت واگرایی و نااستواری سیاسی را بیش از پیش فراهم آورد؛ آن چنان بی ثباتی سیاسی که علیرغم تباهی ملت مظلوم افغانستان، هویت "انقلابی - اسلامی" نهضت اسلامی افغانستان ( مجاهدین) و نیز امنیت ملی - منطقه ای کشورهای همسایه را با دشواری و تهدید جدی روبرو ساخته است.

تغییر هویت یا تصویر جدید

حال، بعد از گذشت بیست سال از حکومت طالبان و با افزایش فساد و ناکارآمدی دولت مرکزی و شکست نظامی ایالات متحده آمریکا، دوباره این گروه توانسته بر کل افغانستان حاکم شود. اما متفاوت از گذشته منفی خود، به گونه‌ای که عده ای حرف از کنار گذاشتن ایدئولوژی افراطی طالب میزنند و برخی دیگر، این تغییرات را تاکتیک موقت برای تشکیل حکومت آنان میدانند. اما واقعا کدام درست است؟ آیا طالب تغییر ماهوی داده یا تصویر متفاوت نشان می دهد؟

در بازاریابی سیاسی بین الملل و مدیریت تصویر بین المللی، دو مقوله هویت و تصویر از اهمیت زیادی برخوردار است. طبق گفته آکر (2002) هویت عبارت است از اجزای تداعی کننده و سازنده یک برند؛ در حالی که تصویر برند بیانگر ادراک و پذیرش آن از طرف مخاطبین و ذهنیت بیرونی آنان از یک برند است. بنابراین زمانی که صحبت از تغییر ماهوی میشود یعنی تغییرات ذاتی و بنیادین در یک برند رخ میدهد. اما وقتی برند دچار تغییرات بنیادین و اصولی نشود ولی تصویرسازی متفاوت از هویت خود نشان دهد و مخاطب ادراکی غیرتطبیقی با هویت داشته باشد یعنی تغییرات در تصویر برند بوده است نه هویت و بنیان‌های فکری آن.

نشانه‌هایی وجود دارد که تفکر و ایدئولوژی طالبان آنچنان تغییر نکرده (هویت) اما از لحاظ سیاسی و کنش رسانه‌ای نسبت به قبل تغییر کرده است (تصویر). در واقع، آن‌ها خودشان را مسلمان ناب و قوم برتر افغانستان می‌دانند هرچند مواضع سیاسی طالبان تغییر کرده و گروه‌های قومی (مانند شیعیان) را پذیرفته است؛ البته ممکن است هیچ سهمی از حکومت را به شیعیان ندهند. برای مثال، طالبان جدید برخلاف دوره قبل به شیعیان تعرضی نداشته و در دهه اول محرم امسال به شیعیان اجازه برگزاری امن و آرام عزاداری امام حسین(ع) را داد. همچنین با عفو عمومی اعلام کرده اند که کارمندان دولت به کار خود بازگردند. در مورد دیگر طالبان گفته با فعالیت و حضور زنان در جامعه و حتی نوع حجاب آنها کاری ندارد، اما به شرطی که این حجاب «مطابق با آموزه‌ها و شریعت اسلامی» باشد. هرچند در واقعیت، حضور زنان در برخی سازمانها و مشاغل را ممنوع کرده است.

می توان چنین ادعا داشت که طالبان وعده‌هایی همچون احترام به حقوق بشر، آزادی رسانه‌ها و حقوق زنان را به عنوان شیوه‌ای برای نشان دادن چهره‌ای معتدل‌تر از خود به جهانیان به منظور جلب حمایت بین‌المللی و کسب مشروعیت ارائه میدهد و به صورت عملگرایانه نه مبنایی در مواردی به آنها عمل مینماید. برای نمونه، روزنامه نگاران طرفدار طالبان در خیابان های شهرهای تازه تصرف شده با میکروفن هایی با روکش آبی راه میروند و فیلم هایی از آرامش مردم ارائه می دهند. فیلم‌هایی که نشان از احترام به زنان کارمند بخش بهداشت افغانستان، احترام به قوم سیک‌ها و برخورد با سرقت و دزدی خلافکاران است.

این اقدامات بیش از آنکه ناشی از تغییرات هویتی و ذاتی برند طالبان باشد، نوعی تصویرسازی و تغییر چهره در ادراک مخاطبین افغان و غیر افغان به حساب می آید. طالبان در راستای بهبود تصویر خود از ابزارهای مدرن مانند اینترنت و شبکه‌های اجتماعی بهره زیادی برده است. طالبانی که استفاده از اینترنت را در اولین دوران سلطه خود بر افغانستان ممنوع کرده بود اکنون رسانه های اجتماعی را به ابزاری قدرتمند برای رام کردن مخالفان و پخش پیام ها و باورهای خود تبدیل کرده است. امروز طالبان از هزاران حساب توییتر که برخی رسمی و بعضی ناشناس هستند برای تسکین شهروندان وحشت زده استفاده می کنند. به ویژه آنکه کارشناسان تخمین می زنند 70 درصد مردم افغانستان به تلفن همراه دسترسی دارند. در همین راستا، توماس جانسون، استاد دانشگاه عالی نیروی دریایی آمریکا در مونتری کالیفرنیا می گوید: «طالبان تشخیص داده که پیروزی در جنگ باید از طریق ارائه روایت و داستان های مورد نظر خودشان در فضای مجازی انجام شود. رسانه های اجتماعی برای طالبان بسیار مفید است، اغلب مردم در شهرها تلفن همراه دارند و طالبان ها می توانند از این فضا استفاده کنند تا به مردم بگویند که باید چه کار کنند.

طالبان و سیاست خارجه

به نظر میرسد استراتژی طالبان در عرصه ی سیاست خارجه نیز  برخلاف ادوار گذشته تعامل با دنیا برای ایجاد رسمیت بخشی به دولت مرکزی وکسب مشروعیت سیاسی در فضای بین الملل بوده باشد البته رهبران طالبان نیز در همه ی این سال بدون شک تغیراتی را از سر گذرانده اند و با سفر هایی که به کشورهای دیگر داشته اند و در پرتوی تعاملات  و تجربیاتی که در سال های فراغ از قدرت به دست آورده اند در این موضوع راه گشا بوده و باعث شده تا طالبان در حیات سیاسی جدید خود نیز درچابوب های واقعیات سیاسی موجود و مقتضیات اجتماعی عمل کندتا کمی از بازتاب های منفی خود نزد افکار عمومی بکاهد

ایران حامی گفت و گو های بین الافغانی

دستگاه دیپلماسی ایران در این سال ها تمرکز خود را معطوف به ایجاد گفت و گوی بین الافغانی کرده و به نظر میرسد ایران تنها راه حل نجات افغانستان از بحران را تفاهم  و گفت وگو دولت مرکزی با احزاب و جریان های سیاسی می دانسته دفاع ایران از حضور طالبان در مذاکرات صلح نیز  در این چارچوب تحلیل شده اما حالا تا اینجای کار نیز موضع ایران در قبال طالبان بعد از فروپاشی دولت غربگرای اشرف غنی هوشمندانه بوده و تا الان نیز دستگاه دیپلماسی کشورمان موضع خاصی نسبت به پذیرش و یا عدم پذیرش طالبان اتخاذ نکرده اما با این حال نگاه هایی نسبت به طالبان در کشور وجود دارد عده ای براساس گذشته ی طالبان به تحلیل آن پرداخته اند و عده ای مدعی تغییر این جریان شده اند اما آنچه در سپهر سیاست خارجه ی جمهوری اسلامی همواره مشخص بوده احترام به اقبال عمومی و خواست اکثیر مردم افغانستان در ایجاد ثبات منطقه ای و پایان دادن به جنگ های داخلی به عنوان حقوق مسلم آن ها پذیرفته شده و ایران نیز در چارچوب این مهم به تصمیم گیری برای برقرای ارتباط با دولت طالبان خواهد پرداخت 

داعش خراسان معظلی برای ایران

ظهور داعش در افغانستان تهدیدهایی را برای امنیت ملی ایران به همراه داشته و به نظر میرسد ایران حالا قصد دارد با برگ طالبان به جنگ این جریان رفته و مانع گسترش داعش در افغانستان شود فارغ از این قضیه نیز طالبان به علت روحیه ی ضد امپریالیستی که در این سال ها داشته به تسریع خروج آمریکا از منطقه کمک کرده و حالا خروج نظامیان این کشور نیز احتمالا باعث شود تا داعش حضور پر رنگی در عرصهی تحولات داخلی این کشور نداشته باشد و خود طالبان نیز بتواند به مدیریت این جریان در این کشور بپردازد و جلو ی رشد و نموی این داعش را در منطقه بگیرد 

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند