آیا امروزه همه کشورهای اسلامی وابسته به فرهنگ اروپایی نیستند؟

در ابتدا و برای حل هر مشکل، پذیرش آن ضروری است. در نگاه اول پاسخ به این سوال بسیار بدیهی بوده و غالب افراد جامعه وابستگی همه کشورهای اسلامی به فرهنگ اروپایی را صحیح میدانند.

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست

پاسخ شبهه در ابتدا و برای حل هر مشکل، پذیرش آن ضروری است. در نگاه اول پاسخ به این سوال بسیار بدیهی بوده و غالب افراد جامعه وابستگی همه کشورهای اسلامی به فرهنگ اروپایی را صحیح میدانند.

. اما در نگاه علمی ابتدا باید دانست منظور از وابستگی چیست؟ و چه نوع وابستگی مورد نظر است؟ علاوه بر این نمی‌توان همه کشورهای اسلامی را با یکدیگر جمع بست؛ زیرا کشورهای اسلامی به لحاظ نوع حکومت و فرهنگ یکسان نیستند.
اگر وابستگی را تاثیرگذاری حداقلی بدانیم، واضح است که علاوه بر تاثیر فرهنگ اروپایی بر فرهنگ اسلامی، فرهنگ اسلامی نیز بر فرهنگ اروپایی تاثیرگذار بوده است. اما اگر وابستگی را در نگاهی بسیط بپذیریم تاثیرگذاری فرهنگ اروپایی در کشورهای اسلامی یکسان نبوده و شدت و ضعف داشته است. به طور کلی جهت پاسخ به سوال فوق، نکات زیر طرح شده است.
1. تاثیر اروپا و جهان اسلام در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... دوطرفه بوده و طرفین بر یکدیگر تاثیرگذار هستند. این تاثیر گذاری به نحوی بوده که طبق پژوهش بنی طالبی و همکاران در دوران جنگهای صلیبی، آشنایی با تمدن اسلامی منجر به پیشرفت اروپائیان می‌شود. اما در دوره معاصر تاثیرات فرهنگی اروپا بر جهان اسلام بواسطه «انحصار رسانه» بیشتر بوده است.
2. این سوال مقدمه ای برای نتیجه گیری دیگری مطرح گردیده است. در واقع این سوال معمولا برای اقتاع مخاطبان جهت لزوم مراوده با غرب و در جهت ایجاد خودباختگی در کشورهای اسلامی مطرح شده است. هدف از ترویج این سوال کنار گذاشتن دشمنی با کشورهای اروپایی و پیروی از فرهنگ غرب میباشد. البته ذکر این نکته مانع از پذیرش توانمندی غرب در توسعه فرهنگ خود و تاثیرگذاری بر جوامع اسلامی نیست، بلکه مقصود پی بردن به هدف کلان از ترویج این سوال یعنی عادی سازی روابط با غرب در ابعاد مختلف است. امرولایف در پژوهشی دیگر تقارن تاثیر فرهنگ اروپایی بر فرهنگ اسلامی را ایجاد سکولاریزم در دهه 1970 در جوامع اسلامی میداند. وی نتیجه این موضوع را طرح مفاهیمی از جمله توسعه، شهروندی، هویت، دموکراسی و جهانی شدن در جوامع اسلامی مطرح کرده است. از همین دریچه میتوان به تفاوت تاثیر فرهنگ اروپایی بر کشورهای اسلامی نگریست؛ چراکه سکولاریسم در کشوری مانند ترکیه موفق و در جمهوری اسلامی موفق نبوده است.
3. هدف غرب از تاثیر فرهنگی ایجاد سلطه اقتصادی و سیاسی بر جوامع اسلامی بوده است. چنانچه رهبر انقلاب در کتاب «انسان 250 ساله» مهمترین نگرانی خود را فرهنگ و از بین رفتن فرهنگ اسلامی طرح کرده است. هدف غرب در برخی کشورها مانند عربستان، امارات و برخی دیگر از کشورهای اسلامی تا حد زیادی محقق شده اما در جمهوری اسلامی با وجود تاثیرگذاری ناموفق بوده است. مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی شکل گیری حکومتی به پشتوانه مردم و دارای استقلال سیاسی بوده که همچنان ادامه داشته است. اما در ابعاد اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی موفق به تحقق اهداف خود نگردیده و در برابر فرهنگ غربی آسیب دیده است. این آسیب دیدگی دلیلی بر پیروی از غرب و کنار گذاشتن فرهنگ اسلامی نیست، بلکه هشداری جهت تلاش فرهنگی بیشتر جهت شکوفایی فرهنگ اسلامی می‌باشد.
4. هر چند اسلام یکی از عناصر مهم هویتی در کشورهای اسلامی است اما عناصر دیگری نیز در هویت این کشورها موثرند که بر تاثیرگذاری فرهنگ اروپا موثر بوده است. ملی گرایی، فرهنگ باستانی و ... از دیگر عناصر تاثیرگذار بر فرهنگ کشورهای اسلامی بوده است.
5. وابستگی به معنای عدم حیات فرد با گروهی بدون مرجعیت آن فرهنگ است. اگر تصور نبودن فرهنگ غربی را داشته باشیم، خلا بنیادین در حیات کشورهای اسلامی ایجاد نخواهد شد. بنابراین فرهنگ اروپایی بر فرهنگ اسلامی تاثیرگذار بوده و منجر به وابستگی کشورهای اسلامی به فرهنگ غربی نشده است. این تاثیرگذاری را نباید به منزله دنباله روی از فرهنگ غرب، کنار گذاشتن دشمنی، خودباختگی و عدم توان پیشرفت در زمینه های مختلف تعبیر کرد.

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند