چرا ولایت فقیه مثل حکومت های سلطنتی مادام العمر است!؟

وقتی شرایط قانونی ولی فقیه را مطالعه می کنیم متوجه می شویم که ولایت فقیه مادام العمر نیست بلکه مادام الصفات هست

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست
برچسب ها: شبهه شبهات

پاسخ شبهه وقتی شرایط قانونی ولی فقیه را مطالعه می کنیم متوجه می شویم که ولایت فقیه مادام العمر نیست بلکه مادام الصفات هست

یعنی تا زمانی که صفات برقرار است شخص هم پابرجاست و با از دست دادن صفات از حکومت ساقط می شود

 ولایت فقیه هرچند دوره‌ای نیست، اما مادام العمری نیز نیست، بلکه مادام الصفات اس به این معنا که ولی فقیه تا زمانی که صفات ولایت فقیه را دارا باشد، از مشروعیت برخوردار است. تشخیص شرایط هم با مجلس خبرگان است.

اول به سراغ این شرایط می رویم

طبق قانون شرایط رهبری به شرح زیر است:

اصل ۱۰۹

شرایط و صفات رهبر

۱- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.

۲- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.

۳- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.

در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی‌تر باشد مقدم است.

و همچنان تشخیص این شرایط طبق قانون بر عهده ی مجلس خبرگان رهبری است‌.

تشخیص فرد اصلح برای رهبری و انتخاب او نیز بر عهده ی مجلس خبرگان رهبری است.

 

 

 

اصل ۱۰۷

پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی «قدس سره‌الشریف» که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می‌کنند هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می‌کنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می‌نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت‌های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.

تشخیص سقوط از صفات رهبری و سلب قدرت از او هم بر عهده ی مجلس خبرگان رهبری است.

اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی در موارد:

۱.عجز و ناتوانی رهبر از ایفای وظایف قانونی خود؛

۲.فقدان یکی از شرایط رهبری؛

۳.معلوم شود رهبری از آغاز فاقد بعضی از شروط بوده است؛

حق عزل رهبری را برای رهبر به مجلس خبرگان داده است

چرا رهبری درایران دوره ای نیست؟

انتخاب در حکومت اسلامی به معنای اعطای ولایت از جانب مردم, که در واقع اعطای وکالت از جانب مردم نیست، بلکه انتخاب, در حکومت اسلامی, صرفاً شناسایی و یافتن اشخاص منصوب است که پس از شناسایی و پذیرفتن (بیعت نمودن) یک شخص از میان منصوب شدگان به رهبری‌، فرد انتخاب شده فرمان اعمال ولایت حقه الهیه را پس از شناسایی مردم, از جانب شارع دریافت می‌دارد. مگر آن که ولی امر مسلمین, فاقد برخی از شرایط لازمه شود که در این صورت خود به خود منعزل خواهدگردید و تشخیص آن با خبرگان مردم است. بنا بر این ولی فقیه منصوب از سوی مردم نیست که آنان بتوانند او را به دلیل شرایط خاصی که خود منظور می‌کنند، مثل گذشت مدت زمان خاص، او را کنار بگذارند. در روایات و ادله نصب فقیه هیچ قیدی برای ولایت فقیهان در نظر گرفته نشده است و آنان به طور مطلق منصوب شده‌اند.

 

ادواری بودن ولایت فقیه برای سه منظور مطلوبیت دارد که هیچ یک از این سه برای توجیه ضرورت ادواری بودن تصدی رهبری کافی نمی‌نماید:

جانشینی اصلح به جای رهبر موجود

برای رسیدن به هدف اول نیازی به ادواری شدن رهبری نیست، چون در حالت غیر ادواری بودن نیز این هدف حاصل است، زیرا وجود مجلس خبرگان برای نظارت بر صفات رهبری است تا رهبر کسی باشد که از حیث صفات مطابق قانون اساسی ویژگی هایی داشته باشد که او را از دیگران ممتاز نماید و بنابر اصل یکصد و یازدهم اگر معلوم شود که رهبر از صفات و ویژگی های اولیه جدا شده و اصلحیت او برای خبرگان زیر سؤال برود، ملزم است که شخص اصلح را به جای او بگمارد.

در چنین حالی دیگر نیازی به دوره‌ای بودن رهبری نیست.

جانشینی فرد پایین‌تر به جای رهبر موجود

در این صورت نیز بدیهی است که مبنای معقولی برای جایگزینی وجود نخواهد داشت تا لازم باشد از مکانیزم دوره‌ای بودن ولایت استفاده شود، زیرا مصالح جامعه اسلامی این اجازه را نمی‌دهد که این جایگاه خطیر ملعبه قرار گیرد. رهبر در جامعه اسلامی کسی است که با جان و مال و ناموس مردم سروکار دارد و نمی‌توان برای هوی و هوس در این حوزه نقشی قائل شد.

جانشینی فرد مساوی به جای رهبر موجود

در این صورت یک سؤال اساسی رخ می‌نماید که آیا جایگزین یک شخص مساوی به جای رهبری، آنقدر مهم و اساسی است که ثبات جایگاه رهبری به خاطر آن به مخاطره افتد؟

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند