چرا امام (ره) فرمودند: حفظ نظام از اوجب واجبات است و آیا این سخن برای هر عصری صادق است، حتی زمانی که به بیراهه کشیده شود؟

نظام اسلامی مکلف است که جلوی انحراف را بگیرد و مسلمانان نیز مکلف‌اند که از نظام اگرچه ضعیف باشد حمایت کنند تا به قدرت برسد.

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست
برچسب ها: شبهه شبهات

پاسخ شبهه نظام اسلامی مکلف است که جلوی انحراف را بگیرد و مسلمانان نیز مکلف‌اند که از نظام اگرچه ضعیف باشد حمایت کنند تا به قدرت برسد.

بدیهی است که این سخن امام (ره) ناظر به‌نظام اسلامی (و مصداق فعلی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران) است و نه هر نظامی که اگر چنین بود، تناقض داشت و قیام و انقلاب برعلیه نظام باطل (شاهنشاهی) معنایی نداشت. پس حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است و نه هر نظامی که به بیراهه رفته است. البته باید دقت شود که این معنا مورد سوءاستفاده قرض ورزان قرار نگیرد و نگویند که خوب پس چون در نظام اسلامی فلان اتفاق افتاد یا فلان فردی مال زیادی از بیت‌المال به جیب زد، پس به بیراهه رفته است! خیر. بلکه نظام در مسیر حق خود حرکت می‌کند و البته چنین اتفاقاتی اگرچه نکوهیده است، اتفاق می‌افتد. چنان چه در زمان رسول‌الله (ص) و ائمه (ع) نیز اتفاق افتاده است؛ اما نظام اسلامی مکلف است که جلوی انحراف را بگیرد و مسلمانان نیز مکلف‌اند که از نظام – اگرچه ضعیف باشد – حمایت کنند تا به قدرت برسند.

اما درباره‌ی چرایی این موضوع که دلایل بسیار عقلی و نقلی وجود دارد که ذیلاً به‌صورت اختصار به یک مورد کلی اشاره می‌گردد: یکی از تفاوت اساسی اسلام با سایر ادیان الهی [که البته تحت نفوذ طواغیت تحریف‌شده است] نگاه به دین و ضرورت اجرای احکام الهی است. چنان چه آنان دین را مسئله‌ای کاملاً شخصی دانسته و جایگاه اوامر الهی را صرفاً موعظه، نصیحت و ارشاد تلقی می‌کنند.

همچنین مشهود است که این نوع نگاه به دین، مسخره‌ کردن دین و دین‌داری و به تعطیل کشاندن آن باهدف سلطه‌ی قدرتمندان دنیا‌گرا می‌باشد. معنی ندارد که خداوند جهان را خلق کند، اما در چگونگی شئون و ارتباطات انسانی و چه باید کرد و چه نباید کرد، عقب‌نشینی کرده و بفرماید که من فقط نصیحت می‌کنم و شما هر کاری که دلتان خواست می‌توانید انجام دهید و دستور هر طاغوتی را به‌جای اوامر من لازم الاطاعت دانسته و اجرا کنید!

سلاطین دوره‌ی یهودیت برای آن‌که هم به‌صورت علنی مقابل اذهان عمومی نایستند و اعلام کفر نکند و هم نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی مردم را خنثی کنند و اوامر ملوکانه‌ی سلاطین را جایگزین نماید، چنین اعلام نمودند که خداوندی هست و جهان و آدمیان را او خلق کرده است؛ اما پس از خلقت کنار کشیده و دستش بسته است و دیگر نمی‌تواند کاری کند و امور را به خودمان واگذار نموده است؛ و البته روزی هم قیامت را برپا می‌کند:

«وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ» (المائده – 64)

ترجمه: و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» دست‌هایشان بسته باد! و به خاطر اين سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلكه هر دودست (قدرت) او، گشاده است هرگونه بخواهد، مى‏بخشد! ولى اين آيات، كه از طرف پروردگارت بر تو نازل‌شده، بر طغيان و كفر بسيارى از آن‌ها مى‏افزايد؛ و ما در ميان آن‌ها تا روز قيامت عداوت و دشمنى افكنديم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و براى فساد در زمين، تلاش مى‏كنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.

اما دیدگاه اسلام این است که پیامبران فقط به‌عنوان شخصیت‌های معنوی، مرشد و نصیحت‌گو ارسال نشده‌اند، بلکه باید از آنان اطاعت کرد. چراکه اطاعت حق‌تعالی بر بندگان واجب است و خداوند متعال نیز اوامرش را از طریق وحی به آنان نازل نموده است و آنان را مأمور رساندن پیام و نیز حاکم و جاری نمودن احکام خودش نموده است:

«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه‏...» (النساء – 64)

ترجمه: و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى این‌که به‌فرمان خدا، از وى اطاعت شود.

و به همین دلیل مکرر در کلام وحی (قرآن کریم) فرموده است:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً» (النساء – 59)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالأمر [اوصياى پيامبر] را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آن‌ها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ایمان‌دارید! اين (كار) براى شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است.

در اطاعت از اوامر خدا (بندگی) که در اطاعت از رسول، اهل‌بیت (ع) و فقها در زمان غیبت متجلی می‌گردد، باید دقت نمود که همه‌ی احکام الهی واجب الاطاعت است و سعادت دنیا و آخرت انسان درگرو این اطاعت نهاده شده است و احکام الهی محدود به احکام نماز، طهارت یا سایر عبادات شخصی نبوده و جامع‌الاطراف و کامل است.

همچنین بدیهی است اگر دین در شئونی از شئون زندگی فردی یا اجتماعی انسان دستورالعملی از جانب خداوند متعال نداشته باشد، آن دین ناقص است. لذا اسلام عزیز ازآن‌جهت که دین کاملی است، در همه‌ی شئون فردی و اجتماعی دستورالعمل دارد.

اگر در احکام عبادی قرآن کریم تأمل و تدبر و تفحص شود، این نتیجه به دست می‌آید که احکام فردی حدود یک‌سوم احکام اجتماعی است و حاکمیت و اجرای احکام اجتماعی نیز (مثل قضا – اقتصاد – سیاست – جنگ و صلح – فرهنگ و ...) منوط و مستلزم حاکمیت اسلام و برخورداری از حکومت اسلامی است. لذا شاهدیم که شخص پیامبر اکرم (ص) نیز در اولین فرصت [برای استقرار و اجرای احکام الهی]، حکومت اسلامی را برقرار نمود.

پس «حکومت» خود نیز یکی از احکام اولیه و ضروری اسلام است که مجرای تحقق دیگر احکام می‌باشد. لذا برقراری حکومت اسلامی وظیفه‌ی مردم است و وقتی برقرار شد، حفظ آن نه‌تنها واجب، بلکه واجب‌تر از سایر واجبات الهی می‌باشد و این دستور نیز دستور و حکم خداوند متعال است. دقت شود که در تمامی احکام، گاهی یک حکم به خاطر حکم اولی‌تر اجرا نمی‌شود. مثلاً: روزه در ماه مبارک رمضان بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است، اما حفظ جان روزه‌دار (که بتواند روزه بگیرد) از آن واجب‌تر است، لذا اگر روزه برای او مضر باشد، حفظ جان و سلامت واجب‌تر بوده و روزه بر او حرام می‌گردد. در مسئله‌ی حکومت نیز همین‌طور است. اگر انجام واجبی مزاحم استقرار و تداوم حکومت شود، حفظ نظام اولی‌تر است. بدیهی است که اگر نظام و حکومت اسلامی بر جامعه‌ی مسلمان حاکم نگردد، حتماً نظام و حکومت غیردینی و طاغوتی حاکم می‌گردد و نه‌تنها بستر اجرای احکام اجتماعی را از بین می‌برد، بلکه حتی امکان حفظ دین شخصی نیز باقی نمی‌ماند. مضاف بر این‌که دین به دست قدرت طواغیت تحریف و درنهایت تعطیل‌شده و مردمان به انحراف کشیده می‌شوند (مانند جهان غرب). به همین دلایل [و دلایل دیگر] حفظ نظام از اوجب واجبات است.

امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «حکومت که شعبه‌ای از ولایت مطلقه‌ی رسول‌الله (ص) است یکی از احکام اولیه‌ی اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است ...» صحیفه نور ج20ص170

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند