چرا کشور مسلمان و شیعه‌ای که انقلاب هم کرده است، باید دچار تجاوز، تحریم، تهدید، ترور و مسائلی چون زلزله، کم آبی، خشکسالی، ریزگرد و غبار گردد و تحمل کند، آن وقت دشمنان ما در راحتی باشند؟چرا خداوند کاری نمی‌کند؟

آیا خداوند متعال به کسی وعده داده است که اگر مسلمان شوید، دیگر نه زلزله‌ای می‌آید و نه طوفانی بلند می‌شود و نه ریزگردی خواهد بود و نه دچار چالش‌های زندگی خواهید شد؟!

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست
برچسب ها: شبهه شبهات

پاسخ شبهه آیا خداوند متعال به کسی وعده داده است که اگر مسلمان شوید، دیگر نه زلزله‌ای می‌آید و نه طوفانی بلند می‌شود و نه ریزگردی خواهد بود و نه دچار چالش‌های زندگی خواهید شد؟!

گاهی آدمی وقتی گرفتار، مضطرب و مستأصل می‌گردد، و حوصله تفکر و تلاش هم ندارد، به قول معروف «زمین و آسمان را به هم می‌بافد»! بدیهی است که در چنین حالاتی، نه پرسش‌هایش بر منطق درستی استوار می‌باشد و نه پاسخ برایش قابل ادراک خواهد بود؛ مگر آن که آرامشی بر ذهن و قلب خود حاکم نماید که در پی آن بتواند معلوماتی کسب کند، روی آنها تفکر نماید و به نتایج لازم برسد.

*- حال فرض کنید که از خود شما بپرسند: «چرا به رغم آن که ما مسلمان هستیم، انقلاب هم کرده‌ایم، زلزله می‌آید»، شما چه پاسخی خواهید داد؟!

آیا خداوند متعال به کسی وعده داده است که اگر مسلمان شوید، دیگر نه زلزله‌ای می‌آید و نه طوفانی بلند می‌شود و نه ریزگردی خواهد بود و نه دچار چالش‌های زندگی خواهید شد؟!

  • -حال چرا نمی‌پرسیم: اگر انسان عاقلی هستید؟ اگر علم دارید؟ اگر مسلمان نیز هستید و باید بیشتر به عقل، علم، نظم در امور و عمل صالح توجه داشته باشید، پس چرا روی خط زلزله خانه‌های بی‌بینان می‌سازید؟! و چرا در مسیل (مسیر سیل)، برای زندگی یا تفریح اطراق می‌کنید؟ چرا درختان را بی‌رویه قطع می‌کنید؟ چرا در مصرف آب این همه اسراف می‌کنید؟ چرا خودرو و بنزین بی‌کیفیت می‌سازید – چرا اصول و قوانین رانندگی را رعایت نمی‌کند و سالانه بیش از 20 هزار نفر را به کشتن می‌دهید و ...؟! اینها که با ابتدایی‌ترین اصول عقلی سازگاری ندارد، چه رسد به اسلام و مسلمانی؟!
  • -ما سر خداوند سبحان نیز منّت می‌گذاریم که مسلمانیم، شیعه هستیم، انقلاب هم کردیم، تازه امام زمان علیه السلام را نیز نمی‌بینیم!

خب اولاً باید اثبات شود که مسلمانیم – ثانیاً اثبات شود که واقعا پیرو سنّت پیامبر اکرم و شیعه‌ی اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین هستیم – و ثالثاً کمی تفکر کنیم که حالا اگر امام زمان علیه السلام را می‌دیدیم، چه می‌شد؟! آنهایی که پیامبر اعظم، امیرالمؤمنین، فاطمة الزهراء، امام حسن و امام حسین علیهم السلام را یکجا دیدند، صدای‌شان را مستقیم شنیدند، و سلوک و رفتارشان را با چشم خود دیدند، اسلام آوردند و بیعت نمودند و ...چه کردند؟! چه کسی گفته که خون ما رنگین‌تر است؟! و مگر در زمان حیات و حضور آن بزرگواران، همگان آنها را می‌دیدند؟!

الف – مرقوم نمودید که «به مسئولین کاری ندارم»! اتفاقا یکی از خطاها همین است، باید به مسئولین کار داشته باشید، مگر انتخاب‌شان ننمودید و مگر مقابل شما مسئول نیستند؟! پس باید ببینید چگونه عمل می‌کنند؛ باید حقوق خود را مطالبه نمایید؛ باید نتیجه بگیرید که آیا درست انتخاب کردید یا خیر؟! باید تجربه شود که وقتی شاخصه‌های انتخاب اصلح را برای شما تبیین می‌کنند، اما به هر دلیلی بی‌توجهی می‌شود، چه عواقبی دارد؟! باید این تجربه درس و عبرت شود، تا دیگر تکرار نگردد.

ب – ما هر چقدر هم مسلمان و اهل ولایت باشیم، از خود اهل عصمت علیهم السلام که عاقل‌تر، حکیم‌تر، مؤمن‌تر، متقی‌تر، بصیرتر، مجاهدتر و خلاصه کامل‌تر نخواهیم بود؛ آیا آنان با ظلم، تجاوز به حقوق، ضدتبلیغ، تهمت، شایعه، تهدید و ترور مواجه نبودند؟!

چه مسلمان و شیعه باشیم و چه اصلاً مسلمان نباشیم، می‌دانیم که تمامی یازده امام معصوم، پس از آزارها و اذیت‌های فراوان و طاقت‌فرسا، و در کوران جنگ نرم، ترور فیزیکی شدند. دوازدهمین امام نیز به اندازه‌ی لازم جهت قیام و استقرار حکومت عدل، یار ندارد. حتی میان شیعیانش.

ج – هم بر سر خداوند متعال و امام زمان علیه السلام منّت می‌گذاریم که «ما مثل قوم موسی علیه السلام نیستیم و خیلی شاهکار کردیم!» و هم عین قوم بنی‌اسرائیل معترض می‌شویم که «پس چرا خدا کاری نمی‌کند». آنها نیز مدام سر خدا نق می‌زدند که برایمان حلوا و سلوا بفرستد، و به پیامبرشان می‌گفتند: «تو با خدایت برو کار را تمام کن تا ما بیاییم داخل این شهر»! پس فرق‌مان در چیست؟!

« قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ » (المائدة، 21)

ترجمه: گفتند: اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهيم تو و پروردگارت برو[يد] و جنگ كنيد كه ما همين جا مى‌‏نشينيم.

و البته خداوند متعال نیز که وعده داده بود اگر حرکت کنند، نصرت‌شان خواهد نمود؛ به خاطر این تنبلی، بی‌فکری، خودداری از اجرای فرمان، ضعف در ولایت و پیروی از پیامبر و امام زمان‌شان، پررویی، گستاخی، راحت طلبی و ...؛ آنها را به چهل سال آوارگی و اقامت در صحرا تنبیه نمود.

نکته‌ها:

1- بنابراین است که ما مسلمان و تسلیم امر خداوند متعال گردیم، نه این که او فرمانبر ما باشد!

2- امر خدا و کار (فعل) خداوند متعال نیز بر اساس علم، حکمت، مشیت و اراده‌ی خودش می‌باشد، نه بر اساس امیال و خوشایند‌های ما!

3- خداوند متعال وعده‌هایی داده و او خلف وعده ندارد؛ نه این که هر چه را ما خواستیم انجام می‌دهد. و اگر دقت شود، تمامی وعده‌های خداوند حکیم و ربّ جلیل، چه برای زندگی در دنیا و چه برای آخرت، مشروط است و «اگر» دارد. چرا که نظام خلقت و هدایت، حکیمانه است. چنان که می‌فرماید:

«اگر تعقل کنید، می‌فهمید» - «اگر ایمان بیاورید در دنیا حیات طیبه خواهید داشت» - «اگر هم مؤمن باشید و هم عمل صالح انجام دهید، به فلاح جاودانه می‌رسید» - «اگر دین خدا را یاری کنید، او شما را یاری نموده و ثابت قدم می‌گرداند» - «اگر ولایت الهی را برگزیدید، او شما را از ظلمات به نور می‌برد، اما اگر ولایت طواغیت را برگزیدید، آنها شما را به ظلمات می‌برند» - «اگر نماز (صلاة) را با خشوع و خضوع اقامه کردی، وصل می‌شوی؛ اما وای بروزت اگر با اهمال، بی‌حوصلگی و یا برای ریا نماز بخوانی» و ... .

حتی در مورد امام زمان علیه السلام، و یا سود تجارت، و یا نتایج مثبت حاصله از هر فعالیتی می‌فرماید: «اگر مؤمن باشید، برایتان خیر دارد؛ و اگر مؤمن نباشید، نه اسلام و قرآن به کارتان می‌آید، نه از خیر و برکت امام زمان علیه السلام بهره خواهید برد؛ نه نعمات موجود، شما را حفظ خواهدنمود»:

«بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ » (هود علیه السلامف 86)

ترجمه: [شعیب به قومش فرمود]: آن چه خدا برای شما باقی می‌گذارد، خیر است برای شما، اگر مؤمن باشید، و من نگهبان (نگهدار و محافظ شما) نیستیم.

4- ما (ملت ایران) نیز در این چهل سال، هر گاه مسلمانی کردیم، وعده‌های خداوند متعال در مورد ما محقق گردید و به چشم دیدیم – هر بهره‌ای که بردیم، از مسلمانی‌های مسئولین و مردم بود – و هرگاه [چه مسئولین و چه مردم] دچار غفلت، بی‌بصیرتی، تنبلی، دنیاگرایی، طمع، حرص، لجبازی، حماقت، تحقیر خود و بزرگ دیدن دشمن و سایر جهالت‌ها و رذیلت‌ها شدیم، آسیب دیدیم.

5- الحمدلله، امروزه مردمان، به یُمن تکنولوژی ارتباطات، در هر زمان (آنلاین)، از اخبار وقایع جهان مطلع می‌گردند. اخبار مربوط به ورشکستگی، فقر و بدبختی امریکا و کشورهای بزرگ اروپایی چون: ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، یونان ... و حتی انگلیس را می‌شنوند – هر روز شاهد خبر ترور جمعی از دانش‌آموزان یا حتی رهگذران در خیابان‌ها شهرهای بزرگ امریکا و یا شلیک بی‌هدف و نژادپرستانه‌ی پلیس امریکا به سیاه‌پوستان می‌باشند – شاهد تظاهرات مردم آن کشورها علیه برنامه‌ها و عملکردهای دولت‌شان، تورم، بی‌کاری، جنگ‌طلبی، خشونت، ناهنجاری‌های اخلاقی که در پارلمان‌ها تصویب می‌گردد و ... می‌باشند – آمار فقر، قتل، ترور، جنایت، تجاوز، ناامنی‌های اجتماعی، خودکشی‌ها و ... را می‌خوانند؛ و باز برخی به زور به خودشان القا می‌کنند که آنها خیلی مرفه و خوشبخت هستند و ما مسلمانان خیلی بدبخت و گرفتاریم؟!!

جالب آن که برخی خودشان را انسان‌های کامل، عاقل و عالم دیده و تمامی گرفتاری‌ها را نیز به گردن خدا، امام زمان، اسلام، قرآن و ... می‌اندازند! و این یعنی همان حاصل جنگ نرم، جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی، شبیخون فرهنگی و ...، که بارها به آن تذکر و هشدار داده شده است.

دو تاکتیک دشمن:

یک – از همان ابتدای تشکیل اجتماعات بشری، نسل بشر به دو گروه "مؤمن و کافر" تقسیم شدند و همیشه کفار [که جز زندگی حیوانی، چیزی نفهمیدند]، مؤمنان را مورد ظلم، جنایت، تجاوز به حقوق، چپاول و ... قرار داده و مدعی شدند: «ما می‌گوییم، نه خدایی هست و نه آخرتی، و در قانون جنگل این دنیا، هر که زورش بیشتر بود، موفق‌تر است؛ پس ما بر شما ظلم و علیه شما جنایت می‌کنیم، شما هم اگر می‌گویید که خدایی هست، از او بخواهید ما را نابود کند و شما را از دست ما نجات دهد»! در مقابله با این تاکتیک، کسانی که از ایمان و اسلام، فقط اسمی حمل می‌کنند، دچار شبهه می‌شوند و می‌گویند: شاید راست می‌گوید! پس چرا خدا کاری نمی‌کند؟!

دو – تاکتیک دوم وقتی است که مردم از شدت فشار، به خود آمده و قصد تحرکی نشان می‌دهند. بدیهی است که ابتدا می‌خواهند بدانند که دشمن‌شان کیست که این ظلم‌ها را بر او روا داشته و این فشارها را بر او تحمیل کرده است؟!

در این حالت، دشمن فوری با بوق و کرنا، سر و صدا می‌کند و با انگشت اشاره، دوست را نشان می‌دهد و خودش هم پرچمدار مبارزه‌ی چنین مردم سفیه و بی‌بصیرتی می‌شود، تا ظلم را مضاعف نماید. درست مانند دزدانی که اگر صاحبخانه و اهل محل متوجه نشدند، خانه را خالی می‌کند و می‌برد، اما اگر متوجه شدند، اول خودش سریعاً بیرون می‌دود و فریاد می‌زند: «آی دزد، آی دزد»! سپس یقه‌ی همسایه‌ی دلسوز را می‌گیرد و می‌گوید: «دزد همین بود، خودم دیدمش». همسایه‌ی مظلوم نیز تا به خودش بیاید و ثابت کند که من نبودم، اول بی‌آبرو می‌شود و سپس یک کتک مفصل هم می‌خورد؛ و البته دزد هم فرار می‌کند.

حال ما هر چه می‌کشیم، از دست همین استکبار جهانی است - هر بلایی که سرمان می‌آید، از سوی همین نظام سلطه‌ی ظالمان است – تمامی گرفتاری‌های ما به خاطر تحمیل جنگ‌ها، ترورها و تحریم‌ها از سوی آنان است – و هر سستی و کاستی که در داخل می‌بینیم، یا از تنبلی و بی‌بصیرتی و دنیاطلبیِ گروهی از مسئولین و مردم است، یا از رذالت، حقارت و نوکری برخی برای آنان.

سپس بوق‌های همان جانیان و دزدان به صدا در می‌آید که «اگر خدایی هست و شما نیز مسلمانید، چرا ریزگرد دارید» - «اگر انقلاب کردید، چرا شاهد ترور شدید» - «اگر شیعه هستید، چرا کفار شما را تحریم کرده‌اند» ... «پس چرا خدایتان کاری نمی‌کند»؟!

  • - در حالی که شاهدیم، همین مقدار [که البته قابل شمارش کیفی و کمی نیست]، از استقلال کشورمان، عزت مردم‌مان، امنیت عمومی، قدرت مقابله نظامی و با دست خالی، با شصت کشور قدرتمند جهان در جنگ تحمیلی، رشد علمی‌مان، عظمت و قدرت‌مان که رعب در دل دشمن انداخته است و نمی‌تواند حمله کند و ایران را به سرنوشت سوریه، افغانستان، عراق و ... دچار نماید – جایگاه و نقش‌مان در منطقه، قاره و جهان و ...، به خاطر همین مقدار اسلام و ایمانی است که برخی از مسئولان و کثیری از مردمان از خود نشان داده و می‌دهند، و خداوند متعال نیز به وعده‌اش عمل نموده، نصرت و پیروزی و عزت و استقلال نصیب‌شان نموده و می‌نماید.

پس اگر در یک برهه‌ای، به رغم تمامی تعلیمات، تذکرات، هشدارها، راهبردها و ...، در انتخاب رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس [عمداً یا سهواً] خطا نمودیم  - اگر در برهه‌ای آن روحیه‌ی ایمانی و انقلابی در ما تضعیف شد – اگر مدام خودزنی کردیم و گفتیم دیگران بهترند – اگر مسئولین به فکر رفاه، تجمل و جیب خودشان بودند و جمعی از مردم برایشان کف زدند و سوت کشیدن و ...؛ قطعاً و حتماً با نتایجش مواجه خواهند شد.

پس تلاش کنیم که اسلام را بیشتر بشناسیم، اسلام بیاوریم و تسلیم گردیم، سپس آنقدر علم و عمل را بالا ببریم که این اسلام سبب ایمان‌مان گردد و در امنیت قرار گیریم.

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند