پاسخ شبهه غیر مسلمانان، کفار و یا دیگران، از تمامی مواهب زندگی برخوردار هستند و در انجام همهی امور مربوط به خود چه منطبق بر اعتقاداتشان باشد یا نباشد نیز آزاد هستند، منتهی آن چه خلاف منافع، رأی، مصحلت و حقوق دیگران است را نمیتوانند و نباید بتوانند که انجام دهند و
از جملهبندی و نحوه ضد تبلیغی مستتر در طرح سؤال که بگذریم، اصل معنا، سؤال بسیار خوب و مهمی است و چه خوب بود که رسانهها و به ویژه سیما [به جای سریالهایی فمینیستی و ...] در این موارد بسیار مهم اطلاعرسانی میکردند.
اما پاسخ متناسب به این مجال کوتاه: بستگی دارد که اولاً «حق» چه معنا شود و ثانیاً «زندگی» چه معنا شود؟ اگر معنای حق این است که همه جوامع عالم قانونمند باشند و هر جامعهای که قوانینش مطابق میل طواغیت نشد، بیقانون گردد، هرج و مرج و آنارشیستی شود و هر کس هر کاری دلش خواست بتواند بکند؟ به صراحت باید گفت: خیر. کسی چنین حقی ندارد و نام آن نیز «زندگی» نیست. بلکه نوعی حیات وحش است که حقوق همگان را ضایع میکند.
زندگی، چه در بُعد فردی و چه در بُعد اجتماعی آن، قانونمند است. منتهی هر جامعهای بر اساس اهداف، اعتقادات، برنامهها یا آن چه حاکمانشان اعمال میکنند، قوانینی برای زندگی فردی و اجتماعی دارد و جامعهی ما، قوانین خداوند متعال در اسلام و قرآن را بر قوانین غرب و شرق ارجح میداند.
البته لازم به ذکر است که در هیچ یک از مکاتب و نظامات نوشته شده و نشدهی بشری، زندگی فردی و اجتماعی با تمامی جزئیاتش، هدفمندتر، ارزشمندتر و قانونمندتر از اسلام نیست.
الف – اسلام نه تنها انسان را از هیچ یک از مواهب زندگی محروم نکرده است، بلکه بهترین تعاریف و قوانین را برای بهرهمندی صحیح از این مواهب ارائه داده است. پس هیچ انسانی [اعم از غیر مسلمان یا کافر] در جامعهی اسلامی، از مواهب زندگی محروم نیست که بپرسیم: پس حق آنان چه میشود؟ مگر آن که زندگی را فقط ناهنجاریهای رفتاری خود بدانند، که در این صورت مردم مجبور نیستند که آن معانی را بپذیرند.
اسلام انجام هر گونه خلاف و ایجاد هر گونه ناهنجاری را ممنوع اعلام کرده است و خلاف و ناهنجاری نیز جزء مواهب و شرایط زندگی نیست که اگر کسی میل به ارتکاب آنها داشته باشد، بگوید: پس حق من در جامعهی اسلامی چه میشود؟
ب – در عین حال اسلام اجازهی دخالت در زندگی خصوصی کسی را نمیدهد، مگر آن که شخص مجرم بخواهد آزادانه و علنی مرتکب جرم و خطا گردد. بدیهی است که ارتکاب علنی خلاف یا جرم، حقوق دیگران را ضایع مینماید و جایز نمیباشد.
متأسفانه در جامعهی ما [بر اساس شدت تبلیغات ضد دین و سکوت و مماشات دینداران] این منوال رسم میشود که اگر مقابل خطای گناهکار اعتراض شود، میگویند: آزادی نیست. مثال بسیار ساده و روشن که همگان مشاهده کردهاند: بلند کردن صدای موزیک در خودرو است که در تمامی کشورها اروپایی و حتی امریکا جرم است. اگر به او بگویید که صدای آن را آرام کن تا فقط خودت بشنوی، میگوید: آزادی نیست و اختناق است. اما اصلاً توجه ندارد که او با این صدای بلند، آزادی دیگران را نشنیدن سلب میکند.
د – هیچ یک از ناهنجاریهای رفتاری عمومی که در اسلام حرام شده و در جوامع غربی متعارف است [مثل: شرابخواری، قمار، زنا، بدحجابی، فحشا و ...] در هیچ یک از ادیان الهی جایز اعلام نشده است و اگر کسی گمان میکند که چون مسلمان نیست مجاز به این قبیل محرمات است، خود را فریب میدهد. اما در عین حال مربوط به خودش است، اما نباید انتظار داشته باشد که بتواند به صورت علنی خلاف کند و یا مترصد باشد که فساد و فحشا در جامعه زیاد و علنی باشد تا او نهایت سوء استفادهی خود را ببرد.
و – و هم چنین ممکن است در جامعه آحاد یا گروههایی باشند که اگر چه به ظاهر مدعی هستند، مسلمان هستیم، یا نیستیم، یا کافریم یا دین دیگری داریم، اما ماهیت و نقش آنها دشمنی آشکار با دین، مملکت، نظام و همهی حیثیت یک ملت است، مثل وهابیها، بهاییها، شیطانپرستها، برخی از گروهکها و ...، بدیهی است که اینها اساساً هیچگونه حقی ندارند، چرا که دشمن نفوذی هستند و حضورشان در جامعه دقیقاً به مثابهی حضور ستون پنجم است. اگر چه در جامعهی ما از برکت رأفت اسلامی، راحت زندگی میکنند، مگر آن که در عمل ثابت شود کار تشکیلاتی میکنند.
ز – دلیلی ندارد که حتماً اول غربیها به ناهنجار بودن یک رفتار رسیده و قانوناً آن را جرم بدانند، بعد دیگران بالتبع قبول کنند. و اگر آنها به این نتیجه نرسیدند و یا اول اعلام نکردند، آن کار جرم نباشد. بلکه ممکن است یک دین، مکتب و جامعهی پیشرفته، رفتارهایی را ناهنجار ببیند که هنوز شعور علمی و اخلاقی غرب به آن نرسیده باشد و یا رسیده باشد، اما به خاطر حکومت طواغیت و سود اقتصادی، حتی آن فعل را تبلیغ هم بکنند.
اگر در جامعهی ما 30 سال پیش کسی میگفت: «در اماکن عمومی و محیطهای بسته و در میان مردم و ... سیگار نکشید»، کسی قبول نمیکرد. چون هنوز غربیها اعلام نکرده بودند و حتی در هواپیما و دادگاه و اداره و شرکت نیز مصرف دخانیات مجاز و حتی نشانهی مدرنیته یا تیپ بود، اما چون آنها منع مصرف را اعلام کردند، حالا به صورت یک قانون در همه جا تسری مییابد. حال چه کسی گفته که ضرر سایر مفاسد [شراب، قمار، زنا، بدحجابی، فحشاء، روابط بیبند و بار جنسی، رشوه، ترویج کفر، شرکت بهاییگری، شیطانپرستی و انحراف از عقل و اسلام و ...] کمتر از سیگار کشیدن است؟!
پس، غیر مسلمانان، کفار و یا دیگران، از تمامی مواهب زندگی برخوردار هستند و در انجام همهی امور مربوط به خود – چه منطبق بر اعتقاداتشان باشد یا نباشد – نیز آزاد هستند، منتهی آن چه خلاف منافع، رأی، مصحلت و حقوق دیگران است را نمیتوانند و نباید بتوانند که انجام دهند و باید که اگر دین ندارند، دست کم به همان شعار دمکراسی که میدهند پایبند باشند و حقوق اکثریت را رعایت کنند.
سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند
03 نفر در این خصوص هم اندیشی کرده اند
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی دستگاه ها مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد..
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است..
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.