بربادرفته

هرچند جنگ در اوکراین سرآغاز یک ماراتن مستمر و فزاینده در بحران‌سازی علیه روسیه است اما تاریخ پر از پیشروی غرب به طرف شرق است. قبلا آلمان مرز شرق و غرب بود و اکنون اوکراین مرز شرق و غرب است.

منابع مرتبط
عکس نوشت ها
چندرسانه ای
دریافت پست

پاسخ شبهه هرچند جنگ در اوکراین سرآغاز یک ماراتن مستمر و فزاینده در بحران‌سازی علیه روسیه است اما تاریخ پر از پیشروی غرب به طرف شرق است. قبلا آلمان مرز شرق و غرب بود و اکنون اوکراین مرز شرق و غرب است.

اگر بخواهیم جنگ فعلی را در اوکراین از نگاه یک استراتژیست بنگریم، می‌توانیم به دیدگاهی رجوع کنیم که از سوی زبیگنیو برژینسکی در کتاب «صفحه بزرگ شطرنج: سلطه امریکا و الزامات ژئواستراتژیک آن»

در سال ۱۹۹۷ مطرح شد. این استراتژیست مشهور امریکایی در این کتاب به طور مختصر از نقش اوکراین در درگیری ژئوپلتیک بین امریکا و روسیه می‌گوید و می‌نویسد: «اوکراین یک فضای جدید و مهم در صفحه شطرنج اوراسیا و یک مرکز ژئوپلتیک است، زیرا وجود آن به عنوان یک کشور مستقل، به تغییر روسیه کمک می‌کند. روسیه بدون اوکراین دیگر یک امپراطوری اوراسیا نیست.» به این ترتیب، برژینسکی یکی از واقعیت‌های اساسی و مهم ژئوپلتیک روسیه را بیان می‌کند، به این معنا که تلاش مسکو برای احیای حوزه نفوذ سابقش در اتحاد جماهیر شوروی بدون حضور اوکراین بی‌نتیجه است. از این جهت، امریکا راهبرد ژئوپلتیک خود را در قبال روسیه بر مبنای جدایی اوکراین از روسیه گذاشته و این راهبرد را تاکنون ادامه داده است و حتی جنگ اخیر را می‌توان به نوعی محصول این راهبرد دانست.

رد مصالحه

شکی نیست وقایع ماه‌های آخر سال ۲۰۱۳ در اوکراین نقطه شروع بحران فعلی است، به نحوی که بدون توجه به آن دوره نمی‌توان وضعیت فعلی را به درستی مورد ارزیابی قرار داد. مسئله در آن زمان دو نوع مشارکت اقتصادی بود که از سوی روسیه و اتحادیه اروپا به اوکراین پیشنهاد شده بود. اتحادیه اروپا تحت عنوان شراکت شرقی، Eastern Partnership، پیشنهاد همکاری سیاسی و تجارت آزاد را به اوکراین داده بود و در مقابل، روسیه پیوستن به اتحادیه اقتصادی اوراسیا «Eurasian Economic Union (EAEU or EEU)» را به اوکراین پسشنهاد کرده بود. اوکراین در آن زمان تقاضای ۲۷ میلیارد دلار وام کرده و اتحادیه اروپا با پرداخت ۸۳۸ میلیارد دلار موافقت کرده بود، در حالی که روسیه نه تنها حاضر به پرداخت ۱۵ میلیارد دلار شد، بلکه پیشنهاد ارائه گاز ارزان‌تر را نیز به اوکراین داده بود. گذشته از این اتحادیه اروپا 

خواستار تغییرات عمده در مقررات و قوانین اوکراین شد. اما روسیه درخواستی نکرد. با این حال، روسیه حاضر به نوعی مصالحه شد، زیرا ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه آن موقع پیشنهاد کرده بود که لازم نیست اوکراین مجبور به انتخاب باشد و هم روسیه و هم اتحادیه اروپا می‌توانند از نظر اقتصادی با اوکراین همکاری کنند. با این حال، اتحادیه اروپا به تحریک امریکا پیشنهاد مصالحه پوتین را رد کرد و استفان کوهن، استاد بازنشسته علوم سیاسی و مدیر وقت مطالعات روسیه در دانشگاه پرینستون، طی مصاحبه‌ای در ۲۰۱۴ گفت: «اتحادیه اروپا با حمایت امریکا در ماه نوامبر به رئیس‌جمهوری که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود (ویکتور یانوکوویچ) و کشوری که عمیقاً دچار اختلاف شده بود، گفت شما باید بین اروپا و روسیه یکی را انتخاب کنید.» به این ترتیب، امریکا و به دنبال آن اتحادیه اروپا مصالحه‌ای را رد کردند که می‌شد با آن اصل مشکل اوکراین به صورت مسالمت‌آمیزی حل شود و هیچ گاه کار به جنگ کشیده نشود.

توافقنامه مینسک

انقلاب میدان در فوریه ۲۰۱۴ فقط باعث سرنگونی ویکتور یانوکوویچ یا به قول تد سنایدر از وب سایت رسپانسیبل استیت‌کرافت، کودتایی علیه او شد و این اتفاق به نوبه خود منجر به جنگ داخلی شد. روس‌زبان‌های شرق اوکراین تغییر حکومت در کی‌یف را قبول نکردند و با اعلام جمهوری‌های لوهانسک و دونتسک در منطقه دونباس اوکراین، خواهان جدایی از اوکراین و استقلال بودند. توافقنامه مینسک یک در سپتامبر ۲۰۱۴ به پنج ماه درگیری بین دو طرف پایان داد، اما نتوانست دوامی داشته باشد و با نقض این توافقنامه از سوی دو طرف، جنگ داخلی دوباره از سر گرفته شد. توافقنامه مینسک دو با حضور نمایندگان روسیه، اوکراین، سازمان امنیت و همکاری اروپا، رهبران دو منطقه جدایی‌طلب و رهبران آلمان و فرانسه در 

فوریه ۲۰۱۵ و در ۱۳ ماده امضا شد. با وجود تداوم آتش‌بس، اما مواد اصلی این توافقنامه از جمله عقب‌نشینی کامل نیرو‌ها از مناطق درگیری و مخصوصاً بررسی خودمختاری دو منطقه لوهانسک و دونتسک به صورت جدی پیگیری نشد. ولودیمیر زلنسکی بنا بر وعده صلح با روسیه و امضای توافقنامه مینسک بود که در ۲۰۱۹ به مقام ریاست جمهوری اوکراین رسید، اما به دلیل نیازی که به حمایت امریکا داشت و به خاطر فشار امریکا به این وعده عمل نکرد و به قول ریچارد ساکوا، استاد سیاست روسیه و اتحادیه اروپا در دانشگاه کنت، «اقدامات او از سوی ملی‌گرا‌ها خنثی شد» و از مسیر دیپلماسی خارج شد و از مذاکره با رهبران دونباس و امضای توافقنامه مینسک خودداری کرد. به عقیده ساکوا «نه امریکا و نه اتحادیه اروپا فشار جدی بر کی‌یف وارد نکردند تا به توافقنامه مینسک عمل کند.»

خودداری از مصالحه

ساکوا می‌گوید:«امریکا در جنگ سرد رهبری دیپلماسی را در شرایطی مثل امروز به دست می‌گرفت، اما به جای این حالا امریکا به وضوح علاقه‌ای برای مشارکت در مذاکرات صلح ندارد. امریکا به دنبال شکست روسیه است و دیگر اهمیتی نمی‌دهد به اینکه جان اوکراینی‌های زیادی در این فرآیند گرفته شود.» به این جهت است که امریکا از ابتدای حمله اخیر روسیه به اوکراین نه تنها هیچ پیشنهادی برای مذاکره و راه‌حل سیاسی نداده، بلکه حضوری هم در چندین دور دیدار نمایندگان روسیه و اوکراین در کشور‌های بلاروس و ترکیه نداشته است. در واقع، امریکا قبل از این جنگ و در جریان مذاکرات سه‌گانه روسیه با اتحادیه اروپا، شورای همکاری و امنیت و ناتو به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقش مخرب داشت و عامل اصلی شکست آن مذاکرات بود تا اینکه روسیه برای گرفتن تضمین‌های امنیتی هیچ چاره‌ای جز حمله به اوکراین نداشته باشد. امریکا در این مسیر حتی برخلاف فرانسه و آلمان عمل کرده است، زیرا این دو کشور چه قبل از حمله روسیه و چه بعد از آن به دنبال راهی برای حل و فصل سیاسی بحران بودند و حتی اولاف شولتس، صدراعظم آلمان حاضر شد به مسکو و کی‌ی‌ف سفر کند تا اینکه ماجرا را ختم به خیر نماید و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نیز همانند او سفر‌هایی مشابه داشت. اگر سنگ‌اندازی‌های امریکا نبود، شاید این سفر‌ها به نتیجه می‌رسید و جنگی به راه نمی‌افتاد، اما حمایت نکردن امریکا از ابتکار عمل آلمان و فرانسه و حتی ارسال پیام‌های تهدید‌آمیز به روسیه در مورد وضع شدیدترین تحریم‌ها یا حمایت تسلیحاتی از اوکراین در نهایت آتش جنگ را برافروخت. واشنگتن بعد از جنگ نیز این رویه را ادامه داده است. این کشور نه تنها در مذاکرات بین روسیه و اوکراین نقشی نداشته بلکه به صراحت اعلام کرده است اوکراین نباید در مذاکرات به دنبال پایان دادن به جنگ باشد. ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه در ۹ آوریل مشخصاً گفت: «اوکراین نباید مذاکرات را به نقطه‌ای برساند که باعث پایان یافتن جنگ شود» و کی‌یف را از مذاکرات در مورد موضوع کلیدی جنگ برحذر داشت و گفت: «این جنگی است که بنا بر وجوه بسیاری بزرگ‌تر از روسیه و بزرگ‌تر از اوکراین است.» این حرف پرایس را می‌تواتن نوعی به‌روزرسانی راهبرد برژنسکی ارزیابی کرد، به این معنا که امریکا همچنان به دنبال آن راهبرد و از پا انداختن روسیه است و جنگ اوکراین را فرصت طلایی برای رسیدن به این هدف می‌داند. به این دلیل است که امریکا جدی‌تر از گذشته نقش مخرب خود را در این بحران ادامه می‌دهد تا به هدف استراتژیک خود و شکست تمام عیار رقیب دیرینه‌اش برسد ولو اینکه هزینه این امر ویرانی اوکراین باشد

سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند