پاسخ شبهه به منظور تبيين جايگاه خمس و ماليات، در دولت اسلامي، و توضيح تفاوتهايي که ميان اين دو مقوله است، نخست بايد ديد كه ماليات چيست؟ و در نظام اسلامي چه جايگاهي دارد؟ و سپس مسأله خمس را از لحاظ خاستگاه و کارکردهاي آن بررسي کنيم.
ماليات و نقش آن در سازندگي جامعه
هر نظامي در راستاي اداره بهتر كشور، به نهادها و امكانات لازم، نيازمند است. مثلاً، نهادهاي نظامي و انتظامي، با هدف تأمين امنيت، نهاد آموزش و پرورش، با هدف تعليم و تربيت رسمي و غير رسمي، سازمان بهداشت و درمان، براي حفظ سلامت، نهاد دادرسي و قضا با هدف اجراي عدالت،... و نظاير آن از ضروريات زندگي اجتماعي بشر است. در نظامهايي که با ساختار دولت متمرکز، اداره ميشوند، اين كاركردها تماماً از سوي دولت انجام ميگيرد. طبيعي است كه گردش چرخ مملكت و ادامه خدمترساني نهادهاي دولتي، نيازمند بودجه است. آن چه را كه دولت براي تأمين نيازمنديهاي خود و ارائه خدمات اجتماعي در عرصه هاي گوناگون، از شهروندان ميگيرد، ماليات ناميده ميشود.
در يك تقسيم بندي، مالياتها را به دو بخش "مالياتهاي اولي" و "مالياتهاي ثانوي" تقسيم كردهاند. خمس، زكات، خراج و جزيه از مالياتهاي نوع اولاند، كه از سوي شارع مقدس با نسبت و مقدار مشخصي تعيين گرديده است. مالياتهاي ثانوي، به مالياتهايي گفته ميشود كه ولي امر مسلمين و حاكم اسلامي براي رفع نيازها و گشايش تنگناهاي جامعه، اضافه بر مالياتهاي نوع اوّل، وضع ميكند.2
جايگاه خمس
خمس يكي از واجبات مالي مسلم اسلامي است و علاوه بر ريشههاي قوي در سنت پيامبر و اهلبيت عليهم السلام، مبناي قرآني هم دارد.3 حكمت تشريع خمس، تأمين هزينههاي امام و حاکم اسلامي در انجام اهداف اصلاحگرانه خود در جايگاه رئيس حكومت اسلامي است، كه در ناچار است موارد لازم به مصرف برساند. اين درآمد، وسيلهاي براي طراحي و اجراي برنامههاي گوناگوني که در جهت تأمين رشد و كمال جامعه اسلامي بايد هزينه شود و اگر امام بخواهد اين برنامهها را انجام دهد به اين درآمدها نيازمند است.4
در اين زمينه، بحثهاي گوناگون مبنايي وجود دارد،5 که تشريح همه آنها در اين مجال تنگ، مقدور نيست. براي تبيين ساده مسأله و پرهيز از بحثهاي پيچيده، پاسخ ما صرفا بر مبناي نظر امام خميني(ره) ارائه ميشود. ايشان بر اين باورند كه خمس، همانند زكات و انفال، ملك هيچ كس نيست؛ نه ملك شخص امام و نه ملك منصب او، بلكه متعلق به بيت المال است و امام يا ولي فقيه، فقط ولايت بر تصرف دارند. حتي سهم سادات نيز ملك سادات نيست، بلكه از آن بيت المال است، منتها حاكم جامعه اسلامي (امام معصوم يا ولي فقيه) موظف است گروههاي سه گانه (يتيمان، مسكينان و در راهماندگان) را تأمين كند و بر حسب صلاح ديد خود، باقيمانده آن را در راستاي تأمين مصالح جامعه اسلامي به مصرف برساند.
امام خميني ميفرمايد: "مالياتهايي كه اسلام مقرر داشته است و طرح بودجهاي كه ريخته، نشان ميدهد که تنها براي سدّ رمق فقرا و سادات فقير نيست، بلكه براي تشكيل حكومت و تأمين مخارج ضروري يك دولت بزرگ است6". ايشان به عنوان نمونه موضوع "خمس" را يادآور ميشوند و ميگويند: "مثلاً خمس يكي از درآمدهاي هنگفتي است كه به بيت المال ميريزد و يكي از اقلام بودجه دولت اسلامي را تشكيل ميدهد. طبق مذهب شيعه، از تمام منابع كشاوري، تجارت، منابع زيرزميني و روزميني و به طور كلي از كليه منافع و عوايد، به طرز عادلانهاي (خمس) گرفته ميشود... در آمدي با اين عظمت، براي اداره كشور اسلامي و رفع همه احتياجات مالي آن جعل شده است".7
از اين منظر، خمس، ملك بيت المال است و حاكم شرع، درباره آن، تنها از ولايت بر تصرف برخوردار است، هم چنان كه سهم سادات نيز ملك آنان نيست، بلكه از موارد مصرف خمس است. وظيفه حاكم شرع اين است كه مجموعة خمس را طبق صلاحديد خويش (البته با مشورت گرفتن کارشناسان و متخصصين امر)، براي عمده نيازهاي مردم و انجام خدمات عمومي اعم از بهداشتي، فرهنگي، دفاعي و عمراني مصرف نمايد و از جمله سادات را نيز تأمين نمايد.8
مقام معظم رهبري نيز ميفرمايد: سهم امام و سهم سادات از منابع مالي دولت اسلامي است و امر آن دو در دست ولي امر مسلمانان است.9
هر چند خمس، نوعي از ماليات اسلامي است، اما اين موضوع هرگز به اين معنا نيست كه پرداخت كنندگان ماليات، ميتوانند ماليات دولتي را به عنوان خمس بپردازند. همه فقيهان، از جمله امام راحل(ره)، در پاسخ به اين سؤال كه: آيا پرداخت ماليات، به عنوان خمس، جايز است، يا نه؟ به اتفاق، جواب منفي دادهاند؛ زيرا ماليات، به گونهاي كه در همه حكومتها و از جمله دولت جمهوري اسلامي، رايج است، از نظر ماهيت و نيز شرايط و متعلقات، با خمس، متفاوت است؛ ماليات دولتي، به هرگونه درآمدي تعلق ميگيرد، ولي موارد تعلق خمس، موارد خاصي است. گستردهترين مورد خمس، منافع درآمد است. از نظر مصرف نيز، خمس و ماليات تفاوت اساسي دارند؛ زيرا دولت، ماليات را در ترميم هر نوع چالش حكومتي به كار ميبرد، در صورتي كه بخشي از خمس، ويژه يتيمان، مساكين و درماندگان از سادات است و بخش سهم امام نيز در درجه اوّل، مصرف خاص خود را دارد.10 افزون بر اينها خمس، از احكام اوليه اسلام است امّا ماليات، از احكام ثانويه و حکومتي است، كه حاكم اسلامي بر اساس مصلحت و نياز، آن را جعل ميكند. اگر خمس و زكات براي اداره جامعه اسلامي كافي نباشد، نوبت به جعل ماليات ميرسد. به گفته يكي از بزرگان، خمس يك واجب مالي ثابت است كه خداوند آن را چنين تشريع كرده است، امّا ماليات، براي رفع نيازهاي مقطعي است.11 افزون بر اينها، به دليل عدم حاكميت دين در عرصه سياسي، در مدتهاي طولاني، عملا مسلمانان خمس را به مراجع معظم تقليد پرداخت ميكردهاند و دولتهاي غيرديني براي رفع نيازهاي خود ماليات وضع ميكردهاند. اين سيره مسلمين، عليرغم تشکيل حکومت اسلامي، هنوز هم ادامه دارد؛ به همين دليل، دريافت خمس، ضمانت اجرايي دولتي ندارد، به خلاف ماليات، كه از پشتوانه اجرايي دولتي برخوردار است. به بيان ديگر، در وضعيت ايدهآل و آرماني و استقرار حاكميت دين، به معناي تمام و كمال آن در زمان حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، خمس، به عنوان ماليات به دولت اسلامي تعلق ميگيرد و حتي ميتواند ضمانت اجراي دولتي داشته باشد، چنانکه درزمان پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام، نسبت به خمس غنائم چنين بوده است؛ امّا در شرايط واقعي امروزي، جايگزيني آن به جاي ماليات، امكانپذير نيست. چون در وضعيت موجود، كه حتي بسياري از متدينين خمسشان را پرداخت نميكنند، چارهاي جز وضع ماليات نيست؛ بلي! ولي فقيه و حاكم اسلامي از باب مصلحت ميتواند، پرداخت ماليات يا بخشي از آن را به عنوان خمس كافي بداند، چنانکه در وضعيت کنوني، افراد ميتوانند مالياتي که به دولت ميپردازند را جزء مؤنه سال (هزينه سال) خود محاسبه کرده و پس از خارج کردن تمام هزينههاي متعارف و از جمله ماليات، خمس اموال خود را تعيين و پرداخت کنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. احمدعلي يوسفي، نظام مالي اسلام، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه، 1379.
2. اسدالله بيات، منابع مالي دولت اسلامي، بيجا، كيهان، بيتا.
3. سيد رضا تقوي دامغاني، ماليات در نظام اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، 1369.
پينوشتها:
1 . ر.ك: سيد رضا تقوي دامغاني، ماليات در نظام اسلامي، بيجا، سازمان تبليغات اسلامي، 1369، ص 61 ـ 69.
2 . ر.ك: سيد رضا تقوي دامغاني، ماليات در نظام اسلامي، بيجا، سازمان تبليغات اسلامي، 1369، ص 61 ـ 69؛ احمد علي يوسفي و همكاران، نظام مالي اسلام، مركز نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه، 1379، ص 25 ـ 43.
3 . انفال، 40.
4 . م.س.ر. مدرسي، مقدمهاي بر نظام ماليات و بودجه در اسلام، بيجا، هجرت، 1363، ص 67 ـ 72.
5 . نظام مالي اسلام، پيشين، ص 265 ـ 341.
6 . امام خميني، ولايت فقيه، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373، ص 22.
7 . همان.
8 . روح الله خميني، البيع، ج 2، ص 495 ـ496.
9 . نظام مالي اسلام، پيشين، ص 340.
10 . نظام مالي اسلام، پيشين، ص 380.
سایر کسانی که به این مساله پاسخ داده اند
03 نفر در این خصوص هم اندیشی کرده اند
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی دستگاه ها مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد..
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است..
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.